تکتک ما وقتی وارد کنگره شدیم یک پکیج آموزشی به ما دادند که حاوی دو جزوه بود و روی آن نوشته شده بود جهانبینی کاربردی! آن موقع من فکر نمیکردم دنیایی آموزش و مطلب در این دو جزوه جهانبینی باشد...
ما قبل از ورود به کنگره دارای جهانبینی افیونی بودیم، یعنی دنیا و زندگی پیرامون خود را از این زاویه میدیدیم. جهانبینی افیونی یعنی؛ دیدن جهان هستی، خودمان و دنیای پیرامون خودمان از دریچه مصرف مواد مخدر، نشئگی و خماری و افکار معتاد گونه که تفکرات منفی و دروغ، از ویژگیهای آن است. در کنگره 60 جهانبینی افیونی ما با جهانبینی کاربردی عوض میشود.
مثلث درمان اعتیاد دارای سه ضلع است که شامل جسم، روان و جهانبینی
میباشد. پس مبحث جهانبینی، یکی از اضلاع این مثلث است که برای اولین بار
توسط بنیان کنگره 60 جناب آقای مهندس دژاکام ارائه و معرفی شد، چون تا آن
زمان عدهای این بیماری را جسمی، عدهای ناشی از اختلالات روانی و دستهای
از فقدان معنویات میدانستند.
این دو جزوه را آقای امین دژاکام در سال 81 وقتی به عنوان دیدهبان
جهانبینی برگزیده شدند تألیف کردند و جهانبینی سه را هم در دست تألیف
دارند. پس آموختیم که جزوه جهانبینی یک و دو، همه جهانبینی نیست بلکه
بخشی از مبحث گسترده جهانبینی است که ما در کنگره آموزش میگیریم. اگر شخصی به کنگره آمد و به رهایی رسید و برگشت به مواد کرد، جهانبینی او مشکل دارد و به دانایی لازم نرسیده است.
جهانبینی حتی بعد از سفر اول هم باید دنبال شود، زیرا حد تصوری در اتمام آموزش آن نیست.
اگر آموزش جهانبینی را مانند آموزش یک زبان فرض کنیم، جزوه جهانبینی یک و دو، الفبای آن میشود. ما برای اینکه بتوانیم جهانبینی را فرا بگیریم ابتدا باید الفبای آن که این دو جزوه میشود را بیاموزیم.
برای آموزش و یادگیری مفاهیم و تعاریف کلماتی مثل صور پنهان، نفس، عقل، حس، دانایی و... که در کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر و کتاب 14 وادی برای رسیدن به خود و دیگر مکتوبات کنگره آمده است، باید جهانبینی یک و دو را بیاموزیم. زیبایی این دو جزوه در این است که با استفاده از مدل، تصویر سازی و مثالهای ساده ما را با این واژگان آشنا میکند، مثل تشبیه عقل به قلعه و یا تشبیه دانایی به سربازان قلعه، ساختارهای درون به مافیا و...
ما در جهانبینی یک و دو به دنبال شناخت خود هستیم و بیشتر به جهانبینی درون میپردازیم. زیرا اگر مشکل درونی حل شود سایر مشکلات هم حل میشوند. در زمان مصرف ما یک عینک با شیشه چرک به چشم زده بودیم و دنیای پیرامون خود را چرک و کثیف میدیدیم و عامل مشکلاتمان را خانواده، جامعه و دولت میدانستیم، حال آن که مشکل از خود ما و دیدگاه ما بود.
مولانا میفرمایند:
پیش چشمت داشتی شیشه کبود زان جهت عالم کبودت مینمود
اگر
نگرش و تفکرات، مثبت باشد بر جسم و چهرهها مشهود است و اگر هم منفی باشد
باز همین طور، زیرا تفکرات و دیدگاه ما رابطه مستقیم با سیستم ایکس جسم ما
دارد. به همین دلیل است که در کنگره، همسفران هم باید جهانبینی فرا بگیرند
و به همراه مسافرشان، آن را در زندگی خود کاربردی کنند تا به درمان و
تعادل که همان آرامش و حال خوش است، برسند. انشا الله